وب سایت بروز
جستجو کردن
Close this search box.
جستجو کردن
Close this search box.

چرا جامعه ایرانی غمگین و افسرده است ؟ | جوانان غمگین

چرا جامعه ایرانی غمگین و افسرده است ؟
چرا جامعه ایرانی غمگین و افسرده است ؟

بیکاری، افزایش روز افزون قیمت‌ها، نبود امنیت، بدبینی و بی اعتمادی عواملی هستند که جامعه ایران را از شادی به سمت غم هدایت کرده است.

راهکارهای تزریق شادی به جامعه غم‌ زده ایران از نگاه یک جامعه‌شناس : مبارزه با بیکاری و افزایش آزادی اجتماعی _ سیاسی یعنی مقابله با روحیه غمگین … شادی جوانان آمیخته به رعب و خشونت شده است.

داشتن چهره‌ ای شاد در میان جمعیتی که اخم‌ های خود را در هم کشیده‌ اند و با سرعت در خیابان راه می‌ روند، بسیار سخت است. شاید برای اینکه توجه کمتری جلب کنی، شادی خود را در دل نگه داری و هم رنگ جماعت به سمت خانه یا محل کار پیش بروی. شاید از همین روست که با دیدن چهره‌ های آدم ها، نمی‌ توان فهمید که کدامیک درد و اندوهی عمیق در دل دارند و کدام یک به دلخواه خود چهره‌ ای عبوس به خود گرفته‌ اند. ایران، کشوری که در آمار غمگین‌ترین کشورهای جهان، مقام دومی را کسب کرده اما گذشته‌ای شاد دارد. با این وجود نه برای بالیدن به گذشته و فراموشی حال، بلکه برای بازگشت به زندگی، شادی برای این جامعه، امری حیاتی است.

شادمانی ترکیبی‌ است از عاطفه مثبت، رضایت از زندگی و نبود عواطف‌ ‌منفی مانند افسردگی و اضطراب. این عامل در جهان امروزی یکی از بخش‌ های مهم کیفیت زندگی‌ ‌را تشکیل می‌ دهد. همچنین تحقیقات نشان می‌ دهد احتمال افزایش میزان خطر مرگ در افرادی که از زندگی خود ناراضی هستند، بیشتر از دیگران است. برای رضایت از زندگی در طول روز علاوه بر انجام فعالیت‌ هایی که موجب کسب درآمد می‌ شود، انسان نیازمند تفریح است. بدون شک سطح درآمد و تناسب میان ساعات کار و زمان آزاد و اوقات فراغت از مهم‌ ترین عواملی است که بر زمان اختصاص یافته به تفریح تاثیر دارد.

دکتر نسرین دانایی، “جامعه شناس” دلیل غمگین بودن جامعه ایران را استفاده نکردن از موقعیت‌ های شادی بخش دانست و گفت: “چند سالی است که فقدان شادی در بین ایرانی‌ ها مورد اهمیت قرارگرفته‌ است. حتی خیلی از مواقع بسیاری از روزنامه نگاران و نویسنده‌ ها به این موضوع اشاره کرده‌ اند زیرا این مساله تبدیل به یک معضل اجتماعی خیلی حاد شده‌ است. معمولاً وقتی دقت کنیم می‌ بینیم حتی در مراسمی که باید جشن و سرور باشد (مثل چهارشنبه سوری ) جوانان و مردم حالت خشونت آمیز دارند. در جایی که باید از مراسم لذت ببرند و شادی کنند، کارهایی که می‌ تواند از لحاظ اجتماعی رعب‌ آور باشد انجام می‌ دهند. این رفتار معمولاً هم ناشی از یک سری مسائلی در ذهن جوانان ماست.”

وی افزود: “اگر دقت کنیم، بسیاری از افراد در جامعه حالت غمگین دارند یا دچار استرس هستند. فعالیت‌ های خود را همراه با نگرانی انجام می‌ دهند. می‌ توان گفت تعداد افرادی که انرژی مثبت دارند در جامعه بسیار کم است. این حاکی از این است که ما در جامعه مردم شادی نداریم. می‌ توانیم یکی از نشانه‌ های این پدیده را بدبینی بدانیم. مردم شاد نیستند، نسبت به یکدیگر بدبین هستند و اعتمادی به هم ندارند که همگی در این مساله موثر است.”

این جامعه شناس با اشاره به اینکه بدبینی تنها یکی از عوامل جلوگیری از ایجاد شادی در جامعه است، افزود: ” بسیاری از مسائل می‌ تواند عدم شادی و زمینه‌ های غمگینی را در مردم به وجود آورد. می‌ توان یکی از عوامل را افزایش روز افزون بیکاری دانست. وقتی که فرد بیکار است، انگیزه‌ ای برای ادامه زندگی ندارد. تمامی نقشه‌ هایی که برای آینده دارد پوچ می‌ شوند مثل اینکه شخص بتواند برای 5 سال آینده برنامه ریزی کند تا برای مثال بتواند خانه‌ ای بخرد یا اقدامی در مورد زندگی خود انجام دهد؛ از سوی دیگر، عدم وجود امنیت برای شخص می‌ تواند زمینه ساز غم باشد.”

وی در ادامه گفت: “در حال حاضر متاسفانه شاهد آن هستیم که به علت افزایش قیمت‌ ها تمامی برنامه ریزی‌ هایی که فرد برای آینده خود داشته، از بین خواهد رفت. یکی دیگر از عوامل که می‌ تواند در عدم وجود شادی در مردم تاثیر گذار باشد سرد شدن روابط خانوادگی و فامیلی است. در قدیم خیلی از مردم با یکدیگر رفت و آمد می‌ کردند، بسیار ساده زیست بودند و تشریفات بسیار کم بود. شوخی و خنده و حالت‌ های شادی بسیار بیشتر بود. این امر اثبات شده‌ است که صله رحم برای زندگی انسانی بسیار تاثیر گذار است. متاسفانه به دلیل افزایش تجملات و مصرف‌ گرایی خانواده ها با هم بسیار کم رفت و آمد می‌ کنند.”

این جامعه شناس عامل دیگر غمگین بودن مردم ایران را از بین رفتن روحیه نوع دوستی دانست و گفت: “نوع دوستی سالیان دراز در بین مردم ارزش بوده است. در فرهنگ ما روحیه نوع دوستی به دلیل کمرنگ شدن ارزش‌ های اجتماعی و اخلاقی کم رنگ شده‌ است. بسیاری از افراد بر اثر استرس به سمت غم می‌ روند و در اثر غمگین بودن دچار استرس مضاعف می شوند. از سوی دیگر گرایش به فرهنگ بیگانه یکی از عواقب غمگینی است. در صورتی که ما فرهنگ شادی داریم. اعتیاد و خشونت می‌ توانند سنگین‌ ترین پیامد های غمگینی در جامعه باشند. “

وی افزود :”یکی از عواملی که در مردم ایجاد بدبینی می‌کند، دروغ است که خود ناشی از ترس است. چون در بعضی از خانواده‌ ها، والدین به دلیل آگاهی کم نسبت به رفتار با کودکان خود، با بیان حقیقتی از جانب کودک که باعث رنجش آنها شده او را تنبیه می‌ کنند. در حالی که می‌ توان برای راست گویی حتی در صورتی که کودک مرتکب اشتباهی شده باشد، برایش امتیاز مثبت در نظر گرفت. این چیزی است که در فرهنگ ما به وجود آمده و از دوران کودکی در فرد ایجاد ترس می‌ کند. این ترس تبدیل به دروغ و دروغ تبدیل به بی اعتمادی و بدبینی خواهد شد. در حالی که اگر کشور های پیشرفته تر را بررسی کنیم، می‌بینیم که دروغ در بین مردم بسیار کم است.

دکتر دانایی با اشاره به عواقب بی اعتمادی در جامعه، خاطر نشان کرد: ” وقتی که نسبت به هم بی اعتماد و بدبین باشیم، خودمان دچار افسردگی خواهیم شد، به دلیل اینکه احساس می‌ کنیم نمی‌ توانیم به کسی اعتماد کنیم، تنها می‌ شویم. انزوا و گوشه‌ گیری یکی از عواملی است که ایجاد افسردگی و بیماری‌ های روانی می‌ کنند. تا جایی که ممکن است به خود کشی و … هم منج رشود. یکی دیگر از پیام دهای بی اعتمادی این است که افراد می‌ ترسند با یکدیگر رفت و آمد کنند. اعتمادی که سلب شده‌ باشد، افراد را بیشتر به سمت مشکلات روانی خواهد برد.”

این استاد دانشگاه دلیل تضاد رفتاری بین افرادی که در حقیقت غمگین هستند ولی با ظاهری شاد در فضای مجازی فعالیت می‌ کنند را این گونه بیان کرد: چون در فضای مجازی افراد یکدیگر را نمی‌ بینند و فقط با نوشته و عکس ارتباط برقرار می‌ کنند، احساس آزادی بیشتری می‌ کنند. انسان‌ ها وقتی حس کنند عوامل محدود کننده کمتری برایشان وجود دارد و در نتیجه آزادی بیشتری دارند، شاد ترند. از نظر روانشناسی هرچه انسان احساس کند که در محدودیت نیست و کسی به او امر و نهی نمی‌کند به سمت آزادی و شادی بیشتری پیش خواهد رفت. البته فضای مجازی هم محدودیت‌ های خاص خود را دارد ولی مردم این محدویت را احساس نمی‌ کنند. به همین خاطر راحت‌ تر هستند.”

این جامعه شناس در پایان راهکار های کنترل و کاهش غم را اینگونه بیان کرد: ” می‌ توان برای افزایش شادی در سطح اجتماعی ،مراسم‌ هایی که موجب شادی مردم می‌ شوند را بیشتر کنیم. مثل ترویج روحیه ورزشی در بین مردم، چون با ورزش در بدن و مغز انسان کراتینین و اندورفین ترشح می‌ شود، این خود باعث شادی و نشاط خواهد شد. کم تحرکی یکی از عوامل غمگینی است. راهکار دیگر زنده کردن روحیه اعتماد و همبستگی در بین مردم است. راهکار مهم دیگر مبارزه با بیکاری است. وقتی مردم و جوانان مشغول به کار باشند مسلماً روحیه غمگینی آن‌ها کاهش پیدا خواهدکرد. می‌توان به ایجاد انگیزه در مردم اشاره کرد، افزایش آزادی و مشارکت اجتماعی برای این مهم لازم است. مردمی که احساس کنند نقش بیشتری در آینده سیاسی و اجتماعی خود دارند، به صورت موثرتری فعالیت خواهند کرد. این مساله در ارتباط با مطالبات و قوانین مطرح در جامعه لزومی است .”

منبع : namehnews.ir آیدین پورخامنه

بازنشر » berroz.com

چرا جامعه ایرانی غمگین و افسرده است ؟

4 پاسخ

  1. بیکاری بحران ایران و مسئولین بی خیال ایران گفت:

    بابا وقت این حرفا دیگه تموم شده الان باید بگید چرا دولت و رژیم برای بیکاری و اقتصاد و تورم کاری نمی کنه!!کی باید دولت و وزراء رو استیضاح کنه؟مجلس؟؟!!این که مجلس دولته.پس انتظار از مجلس نداشته باشید.دولت فقط افراد رو با عنوان وزیر انتخاب کرده تا صندلی ها خالی نباشه.تا کی می خواین به این وضع ادامه بدین.شما ذخایر دسترسی دارید ملت که دسترسی ندارن.از خشم و غضب کائنات غافل نشید.مردم شاید نتونن کاری کنن ولی شما دستتون از کارهای کائنات کاملا کوتاهه.

  2. با سلام …در جواب اقا مرتضی بگم…شما به دوستاتو دوربرت نگاه نکن….اتفاقا اکثر جوونای قشر متوسط به پایین دچار افسردگی و غم هستن…فقط بخاطر بیکاری یا بی پولی …و یا محدودیتها…من خودم یه عمر غمگینم .

  3. اتفاقا اصلا اینطور نیست .جوانان ایرانی ،جوانانی سرشار از اعتماد و باورند..و روحیه ی نشاط و سرزندگی در ایرانیان خیلی بیشتر از جاهای دیگه دیده میشود به طوری که به صورت کلامی منتقل می کنند ودر گفتارها ی انها ملموس هست…اگه باور ندارین امار بگیرین …حتی خود خارجی ها در سفر به ایران این را اذعان می کنن

    1. سلام دوست عزیز
      کاش این حرفتون صحت داشت, والا ما در این شهری که هستیم با جمعیت کم ! رتبه اول خودکشی در کل کشور رو نسبت به جمعیت داریم ! منطقه ی محروم هستش دیگه … باید باشید تا متوجه بشید … بخدا هرکجا رفتم که با جمعیت کاری بازار در ارتباط بودم اونم چند ماه در کنارشون بودم ( تهران , اصفهان , کرمان , مشهد , ایلام , لرستان و جاهای دیگه کمتر بودم ) تا حالا یه الهی شکرت نشنیدم که بگن بخاطر وضعمون و شرایطمون ! فقط میگن شکر که از این بدتر نشدیم! باید در شرایط دیگران باشید تا متوجه بشید … از این آمار بالاترکه ما جمعیت جوان نداریم ؟ این یعنی ازدواج کم ! این یعنی سطح رفاهی کم ! این یعنی بیکاری ! این یعنی از بین رفتن ثبات کشور که اگر ببینید از رسانه تا در و دیوار میگن بچه دار بشید ! … وقتی ما 70 میلیون یارانه بگیر داریم ! یعنی چی ؟ اگر شما جایی رو بلدیدکه در آرامش هستید به ما هم معرفی کنید تا یه عمر شمارو دعا کنیم …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *